به نام حق
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر واجعلنا من انصاره و اعوانه
برای کارکردن در این وبلاگ فکر کرده بودم ولی برای نحوه شروع کردن نه. امروز که قصد کردم اولین یادداشتم رو در وبلاگ بذارم تازه فهمیدم که شروع کردن هم خودش کلی هنر می خواد که صد البته ما از اون خیلی بهره ای نبردیم ولی خوب بالاخره باید از یه جایی شروع کرد.
بعد از اندکی فکر کردن حافظ را برای شروع مناسب دیدم و قصد کردم با شعری از حافظ شیرازی کار را شروع کنم. با اونکه خودم خیلی از فالی که برام باز شده بود سر در نیاوردم ولی جون هدف رو بر آورده می کرد(شروع کار وبلاگ ) می ذارمش اینجا و می رم برای پست بعدی
به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد
که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد
گل مراد تو آن گه نقاب بگشاید
که خدمتش چو نسیم سحر توانی کرد
گدایی در میخانه طرفه اکسیریست
گر این عمل بکنی خاک زر توانی کرد
به عزم مرحله عشق پیش نه قدمی
که سودها کنی ار این سفر توانی کرد
تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون
کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
بیا که چاره ذوق حضور و نظم امور
به فیض بخشی اهل نظر توانی کرد
ولی تو تا لب معشوق و جام می خواهی
طمع مدار که کار دگر توانی کرد
دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی
چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد
گر این نصیحت شاهانه بشنوی حافظ
به شاهراه حقیقت گذر توانی کرد

با عرض معذرت چون من هنوز خیلی با ظاهر و باطن امکانات سایت آشنا نیستم از خیر وسط چین کردن و ویرایش و ... می گذرم . دوستان بدی من رو به خوبی خودشون ببخشن
یا علی